راه بقا دربورس
در این سایت با نگاهی بنیادی به بازار سرمایه ایران به بررسی مباحث پایه ای در کنار نمونه هایی عملی بررسی های فاندامنتالی شرکتهامی پردازیم ، اميدوارم كه دوستان بنده را از نظرات خودشان محروم نكنند
شفاف سازي سياستهاي اقتصادي دولت در حوزهء بورس، حل مناقشات بينالمللي كاهش ريسك، توسعهء فرهنگي بازار سرمايه، تجديدنظر در قوانين مو\ثر بر آن و دادوستد اوراق مشتقه از جمله مهمترين عوامل بازگرداندن احساس امنيت و اعتماد در بورس كشور ماست.» به گزارش خبرنگار ما، بهروز شهدايي، از اعضاي هيات مديرهء كانون سهامداران حقيقي، ضمن بررسي دلايل احساس عدم امنيت سرمايهگذاران در بورس گفت: «متاسفانه برخي نميخواهند باور كنند بورس ما دچار مشكلاتي است كه بايد هرچه سريع تر مورد بررسي قرار گيرد كه آثار آن در خروج سرمايهها از بورس و سرمايهگذاري در ساير بخشهاي غيرمولد كاملائ آشكار است.»
وي ضمن تاكيد بر اين كه در ساير كشورها، بورس وظيفهء هدايت پولهاي سرگردان و زيرزميني را به سمت بازار سرمايه برعهده دارد، خاطرنشان كرد: «متاسفانه در ايران به دلايل متعددي نظير تنشهاي كنوني در سطح جهاني، عدم شفافيت سياستهاي اقتصادي، كاهش بازده، پاسخگو نبودن قوانين، بالا بودن ريسك سرمايهگذاري و معامله نشدن اوراق مشتقه در بورس بر خروج سرمايهها اثرگذار بوده است.»
شهدايي به نقش كارگزاران در عدم احساس امنيت و اعتماد به بورس نيز اشاره كرد و گفت: «تا قبل از تصويب قانون جديد بورس اوراق بهادار، كارگزاران به عنوان طراحان و مجريان آيين نامهها و قوانين مصوب بودند و نقشي محوري در بورس ايفا ميكردند به همين دليل نيز به ندرت شاهد برخورد قانوني با كارگزاريهاي متخلف بودهايم.» وي نظارت همه جانبه بر عملكرد كارگزاران و اجراي مقرراتي مرتبط با چگونگي نگهداري منابع مالي سرمايهگذاران و وجوه آنان نزد كارگزاريها را از جمله راهكارهاي موثر بر تغيير نگرش فعالان بازار نسبت به آنان دانست. اين عضو هيأت مديرهء كانون سهامداران حقيقي، حل مناقشات بينالمللي در عرصهء بينالمللي را از ديگر راهكارها عنوان كرد و ضمن اميدواري نسبت به آن گفت: «در صورتي كه اين مساله به نحوي مرتفع شود كه حيثيت ملي و منافع همهء ملت ايران تأمين شود، ميتوان اميدوار بود و بخشي از سرمايه دوباره به بورس بازگردد.»
وي ضمن اشاره به پتانسيل قابل توجه بازار سرمايه در جذب سرمايههاي كوچك و بزرگ و آثار آن بر رشد اقتصادي گفت: «متاسفانه عدم توجه دولت به بورس مانع از انتفاع كنوني و آينده دولت از بورس شده است. اين در حالي است كه بورس، بهترين منبع درآمدزايي براي دولت محسوب ميشود.»شهدايي اقتصاد دستوري و عدم ثبات در قوانين مصوب دولت را از ديگر عوامل اثرگذار بر خروج سرمايهگذاران داخلي و خارجي عنوان كرد و گفت: «تغيير مداوم سياستگذاريهاي اقتصادي و آيين نامهها و قوانين دولت، يكي از شاخصهاي اثرگذار بر فرار سرمايهها از بورس است زيرا سرمايهگذاران دچار بياعتمادي شده و ترجيح ميدهند در ساير بازارها به سرمايهگذاري بپردازند.» وي افزود: «چنين مسالهاي بر سرمايهگذار خارجي نيز اثر ميگذارد، زيرا آنان ترجيح ميدهند در كشوري سرمايهگذاري كنند كه كمتر دستخوش تغييرات ناشي از صدور و تصويب آيين نامهها شود.» وي ضمن تفكيك بازده به سود ناشي از نوسان قيمت سهام و سود نقدي، به نقش آن در بازگرداندن اعتماد به بورس اشاره كرد و گفت: «شايد به جرا\ت بتوان گفت كه با توجه به فرجهء زماني طولاني مدت قانوني درخصوص پرداخت سود نقدي موجبات اين امر فراهم شده تا در كسب بازده، بيشتر فعالان تمركز فعاليت خود را بر نوسانات قيمتي متمركز كنند كه اين امر به نوبهء خود موجبات تقويت سفته بازي شده و بارها با سهامداراني مواجه شدهايم كه به دلايلي سود نقدي را به حاشيه فرآيند كسب بازده منتقل كردهاند.» شهدايي ادامه داد: «بعضي از سهامداران نسبت به بازار سرمايه بي اعتماد شده و خواهان خروج هرچه سريعتر از بورس شده اند. درحالي كه بسياري از سهامداران تازه وارد نيز كه به اميد سرمايهگذاري بلندمدت وارد بورس شده اند با مشكلي به نام دريافت سود بعد از 12 ماه بعد از پايان دورهء مالي مواجه شده و انگيزه خود را براي تداوم سرمايهگذاري در بورس از دست ميدهند. اين در حالي است كه در بازارهاي سرمايهء دنيا پرداخت سود نقدي چهار بار در سال و با فاصلهء زماني سه ماهه انجام ميپذيرد.» وي الزام شركتها به پرداخت سود نقدي بعد از برگزاري مجمع را از ديگر راهكارهاي موثر بر بازگشت اعتماد به بورس دانست و ضمن اشاره به قانون تجارت گفت: «البته قديمي بودن قانون و عدم انطباق آن با نياز كنوني بازار از مهمترين دلايل پرداخت ديرهنگام سود سهام است كه بايد مورد تجديد قرار گيرد.» عضو هيات مديرهء كانون سهامداران حقيقي كاهش ريسك و دادوستد اوراق مشتقه را نيز از ديگر راهكارهاي افزايش اعتماد به بورس دانست و گفت: «در شرايطي كه تمام كشورهاي دنيا در جست وجوي راهكارهاي پيشرفت معاملات در بازار سرمايه هستند، متاسفانه بورس كشور ما هنوز به دنبال سازوكارهاي اوليهء مورد نياز بازار است.» شهدايي در پايان نقش توسعهء فرهنگي بازار سرمايه را نيز يادآور شد و گفت: «با اجراي اين راهكارها ميتوان به بازگشت اعتماد به بورس اميدوار بود.»
هنوز نتوانستهايم به دولتمردان خود بهقبولانيم كه بورس مشكل دارد
سیدمحمدعلي شهدايي ـ كارشناس بازار سرمايه ـ در گفتوگو با خبرنگار بورس ايسنا، درباره اولويتهاي كاري هيات مديره جديد و اين كه اعتمادسازي نسبت به بازار سرمايه و شفافسازي اطلاعاترساني از سوي شركتها بايد مدنظر اين اعضا قرار گيرد ادامه داد: در نظر گرفتن ضمانتهاي اجرايي براي تسريع انتقال اطلاعات به بازار يكي از خلاءهاي عمدهاي است كه بايد اين گروه مدنظر قرار دهند.
او يكي از نقايص موجود در بازار سرمايه را بحث نرمافزار دانست و گفت: تهيه نرمافزار مناسب براي بازار سرمايه كه قابليت زيادي داشته باشد جزو اولويتهاي اعضاي هيات مديره جديد به حساب ميآيد.
شهدايي در ادامه با اشاره به اين كه ما قانون جديدي را داريم كه وصله و پينه قانونهاي قبلي است خاطرنشان كرد: براي اجراي قانون خوب بايد بستري فراهم شود، بنابراين بسترسازي مناسب براي اجرايي شدن قانون ميتواند يكي از مواردي باشد كه در قالب اساسنامههاي بورسي متجلي ميشود.
اين كارشناس بازار سرمايه شكستن سد بين مديران و فعالان بازار را مطرح كرد و افزود: مباحث علمي بايد وجهه كاربردي پيدا كند و اين امر با تعامل بين فعالان بازار سرمايه امكانپذير است، اگر بورس يك تالار انديشه و يا گفتوگويي داشته باشد كه مديريت با فعالان بازار سرمايه تعامل كنند مشكلات حل خواهد شد.
او در ادامه گفت: براي اولينبار تشكل مستقل و مردمي به عنوان كانون سهامداران حقيقي راه افتاده است كه بايد از نظرات اين افراد به صورت مستقيم استفاده شود، زيرا اين گروه ميتوانند منافع دو جانبهاي را براي بازار سرمايه فراهم كنند.
وي به اعتمادسازي به بازار سرمايه اشاره كرد و گفت: معامله 29 ميليارد تومان در طول يك هفته بحثي نيست كه بهتوان به سادگي از كنار آن عبور كرد، اين شاخصها نشاندهنده نبود اعتماد به بازار سرمايه و كارا نبودن قوانين بازار است، نرسيدن عرضه و تقاضا در بازار باعث ميشود كه حجم معاملات شديدا كاهش يابد و مردم از بازار خارج شوند.
شهدايي تصميمات خلقالساعه در بازار را در كاستن اعتماد به بازار تاثيرگذار دانست و ادامه داد: ما هنوز نتوانستهايم به دولتمردان خود بهقبولانيم كه بورس مشكل دارد، با آمدن اين گروه باز هم مشكل بر جاي خود باقي است، زيرا تا زماني كه مباحث مربوط به زيرساختهاي بازار حل نشود مشكلامان ادامه خواهد داشت.
او در ادامه با اشاره به اين كه توقع نسبت به قانون جديد بازار اوراق بهادار با توجه به رفع مشكلات بازار بالا رفته است ادامه داد: اين قانون يك روكش بسيار ساده و يك قدم به جلو است، اما به اين معنا نيست كه مشكل بازار سرمايه ما را حل خواهد كرد، زيرا ماهيت ذاتي تشكيل شركتها از قانون تجارت نشات ميگيرد، در حالي كه قانون تجارت ما براي 60 سال قبل است.
يك گام به سوى حرفه اى شدن
حامد صمدى كارشناس بازار سرمايه و مقيم كاناداست. پيشتر از او مطلبى در مورد ليورمور، بورس باز معروف آمريكايى، در شرق به چاپ رسيد. مطلب حاضر توصيه هاى او براى سهامداران آماتور بورس تهران است كه مى خوانيد.هگل
مى گويد: «تنها درسى كه از تاريخ مى توان گرفت اين است كه كسى از تاريخ درس نگرفت.» اگر مى خواهيد سهامدار موفقى باشيد بايد ثابت كنيد كه هگل اشتباه مى كرده است. براى موفق شدن در اين بيزينس بايد و بايد از تكرار اشتباهات گذشته جلوگيرى كرد والا مى شويد همانند ۹۰ درصد بازندگان بازار.چندى قبل در كتابى خواندم كه كندى (پدر رئيس جمهور جان اف كندى) يكى از سهامداران بزرگ وال استريت، روزى در خيابان به پسربچه واكسى برخورد مى كند كه از او مى خواهد كفشش را واكس بزند. در حين واكس زدن كفش كندى، پسربچه در مورد سهامى كه خريده و قطعاً بالا مى رود صحبت مى كند. كندى مى گويد: «ديدم وقتى حتى اين پسربچه واكسى هم سهام خريده و در مورد بازار نظر مى دهد، فهميدم كه بازار به نقطه اوج نزديك مى شود.» او با دقت تمام شروع به فروش سهامش مى كند و حدود دو ماه بعد كه افت شديد بازار فرامى رسد، اما كندى نقد بوده است.پس در ذهنتان مرور كنيد كه حدود ۱۵ ماه پيش نقل همه مجالس مردانه چه بود؟ بورس، سهام و سهم هايى كه همه خريدار داشتند. وقتى در يك بازار همه خريدار شوند و فروشنده اى نباشد بازار كم كم به اوج مى رسد و چون توانى براى صعود ندارد طبق اصل جاذبه سقوط مى كند و ديديد كه سقوط كرد.
• تكرار اشتباه در تجارت بلاهت است
فرانكلين مى گويد: «معناى بلاهت تكرار مداوم يك عمل و انتظار نتيجه اى متفاوت داشتن است.» يكى از شباهت هاى تريدر موفق و ناموفق اين است كه هر دو اشتباه مى كنند و يكى از تفاوت هاى اين دو اين است كه تريدر موفق اشتباهش را تكرار نمى كند اما تريدر ناموفق از اشتباه قبلى درس نگرفته و دوباره آن را تكرار مى كند. مى گويند در يك سينما دو نفر نشسته بودند و فيلم مى ديدند. قهرمان فيلم قرار بود از يك ساختمان بلند بپرد. دو نفر با هم شرط بسته بودند كه مى پرد يا نه. در انتهاى فيلم قهرمان فيلم از ساختمان نپريد. برنده شرط به دوستش گفت: «من از اين پول ها نمى خورم. من يك بار فيلم را ديده بودم مى دانستم نمى پرد.» دوستش پاسخ داد: «من ۷ بار فيلم را ديده بودم. گفتم شايد اين بار بپرد.»
• حيوانات تريدر
يك مثل هندى مى گويد: «اگر در حال مبارزه با يك ببر در حال شكست بودى، پيش از آن كه ببر دستت را بدرد طناب را به او بده، هميشه مى توانى يك طناب جديد بخرى.» از مثل بالا اهميت داشتن يك حد ضرر معقول برداشت مى شود. حد ضرر بايد آنقدرى باشد كه بعد از چند ضرر متوالى بازهم بتوانيد سرپا بايستيد.
تشبيه بورس بازى در مورد اين كه بايد در تريد مارمولك بود هم خيلى جالب است. مارمولك در مواقع خطر با از دست دادن قسمت كوچكى از دمش (كه قابل بازسازى هم هست) خود را از خطر رها مى كند. مارمولك اگر سهامدار بود، مى توانست تريدر خوبى شود. چون هميشه با از دست دادن قسمت كوچكى از سرمايه اش اصل سرمايه را نجات مى دهد و بعد با تلاش آن را بازسازى مى كند. اما اگر قورباغه را در آب سرد بيندازى و زير آب را روشن كنيد، قورباغه با گرم شدن آب دائماً در بيرون جهيدن از ظرف آب در حال گرم شدن دست دست مى كند (حد ضرر خود را تغيير مى دهد) تا تمام سرمايه (جانش) را از دست مى دهد. در دنياى بورس ۱۰درصد تريدرها مارمولكند و ۹۰درصد قورباغه.
• صبر
ليورمور يكى از بزرگان بازار نيويورك بود. او معتقد بود: «فكر كردن سودآور نيست و صبر كردن سودآور است.» اين حرف معانى گوناگون و بزرگى در مورد روانشناسى دارد. وقتى شما تريدهاى بزرگترين تريدرهاى بازار (به ويژه سهام) را بررسى مى كنيد مى بينيد كه اكثراً سه چهار تريد موفق در سال دارند و همان تريدها است كه برايشان پولساز است. جورج سوروس مى گويد: «مهم نيست كه چند درصد تحليل هايتان درست است، مهم اين است كه سودتان بيشتر و بيشتر شود.» يك سهامدار حرفه اى مى گفت: «در تريد بحث درست يا غلط بودن مطرح نيست. بحث اين است كه تا چه زمانى در تريد درست يا غلط بمانيم.» منظور او اين است كه تقريباً همه تريدرهاى خوب بين ۶۰ - ۵۵ درصد مواقع درست تشخيص مى دهند. اما نترسيدن از ماندن با تريد سودده و مانع شدن از تبديل ضرر به ضرر بزرگ باعث سوددهى آنها مى شود. پس اگر دقت كنيد متوجه مى شويد كه همه تريدرهاى موفق به اين نكته اشاره دارند كه صبر يكى از مهمترين عوامل موفقيت در بازارهاى مالى است. بازهم ليورمور مى گويد: «هر تريدرى مثل هر انسانى دو حس ترس و اميد دارد. تريدر معمولى هنگام ضرر دادن اميد دارد كه فردا ديگر قيمت برمى گردد و هنگام سود دادن ترس دارد كه فردا سودش به زيان مبدل مى شود. اين حس را بايد عوض كرد. هنگام زيان دادن از ضرر بيشتر بترسيد و وقتى بازار در جهت پيش بينى شما حركت مى كند، به گرفتن سود بيشتر اميد داشته باشيد. بايد ياد بگيريد تا قيمت به قيمت تعيين شده نرسيده است، پوزيشن را نقد نكنيد. تنها در اين صورت است كه مى توانيد به حرفه اى شدن گام ديگرى نزديك شويد.»
استراتژي و انضباط در معاملات
حضور در هرفعاليتي نيازمند به بستر و ابزار هاي ويژه خود مي باشد كه سطح موفقيت ، ارتباط نزديكي با استفاده از بهترين ها خواهد داشت . آنچيزي كه ما از ابزار در ذهن خود داريم وسيله اي فيزيكي است كه مورد استفاده مشاغل و حرف گوناگون قرار مي گيرد ، اما بايد توجه داشت كه در برخي از فعاليتهاي اقتصادي ابزار ها داراي ماهيتي غير فيزيكي مي باشند و اينان آنقدر با عملكرد ما عجين شده كه به خاطر نمي آوريم كه ممكن است ابزاري با چنين ماهيتي نيز وجود داشته باشد .
ابزار هاي سرمايه گذاري
حضور در بازار سرمايه به عنوان يكي از فعاليت هاي اقتصادي نياز به ابزار هاي گوناگوني دارد كه در صورت وجود بستر مناسب مي توان به وسيله آن سرمايه را وارد چرخه اقتصادي نمود .
پاره اي از ابزار هاي سرمايه گذاري وظيفه بستر سازي و گروهي ديگر وظيفه ماندگاري در اين بازار را به عهده دارند .
«ابزار هاي بستر ساز» در واقع ابزار هايي است كه زمينه هاي ورود ما را به بازار سرمايه فراهم مي نمايند كه شايد بتوان سرمايه و كد سهامداري را از آن جمله دانست كه به وسيله آنان مي توان به عنوان يك سهام دار وارد بازار هاي مالي شد اما يقينا ورود به بازار سرمايه به تنهايي ضامن بقاء و موفقيت ما نخواهند بود و منبعد نياز به ابزار ها و بستر هاي ديگري خواهيم داشت تا بدان وسيله بتوانيم موفقيت خود را در اين بازار تضمين نماييم كه اين گروه ، داراي اهميتي بسيار بيشتري از ابزار هاي بستر ساز را دارا مي باشند كه ما از آن به «ابزار هاي ماندگاري» ياد خواهيم نمود . كه مي توان به اطلاعات ، تخصص ، استراتژي و انضباظ اشاره نمود .
تخصص يكي از عواملي است كه در زمينه تجزيه و تحليل اطلاعات ، كه به عنوان يكي از با ارزش ترين ابزار هاي هر بازار مالي از آن ياد مي شود ، استفاده نمود . تخصص بر حسب مدلهاي تصميم گيري كه فعالان بازار سرمايه مورد استفاده قرار مي گيرد . مي تواند طيف گسترده اي را در بر گيرد كه يقينا در اين مجال تشريح يكا يك آنان ميسر نخواهد بود .
استراتژي و انضباط
استراتژي در بازار سرمايه در حقيقت يك چارچوبه عملياتي است كه بر اساس مفروضات آن ودر موقعيتهاي ويژه ، پيشنهاداتي را به معامله گر اعلام مي دارد كه در اين فرايند ، انضباط و رعايت موازين معاملاتي مي تواند مانع از انحرافات احساسي از روند هاي منطقي را فراهم آورد .
شايد بتوان به جرات تنوع استراتژي هاي مقبول در بازار سرمايه را به گستره نگرش تك تك فعالان در بازار سرمايه متنوع دانست . اما در اين بين ، پاره اي از آنان داراي عموميت بيشتري نزد فعالان بازار برخوردار مي باشد كه شايد بتوان از «خريد و فروش» ، «خريد و نگهداري» ، «كله شق ها» ، «بزخري» و.... ياد نمود كه كم و بيش از آنان در كتب و نشريات تخصصي مطالبي را مي توانيم جستجو نماييم كه يقينا تكرار آن شايد مطلب جديدي را بر دانسته هاي ما نيافزايد و به همين منظور تصميم گرفتيم تا در اين مجال به بررسي استراتژي ديگري بپردازيم كه تا كنون كمتر از آن صحبت به ميان آورده شده است .
گوي هاي برفي
قبل از تشريح اين استراتژي بياييم يك بار با هم خصوصيات يك گوي برفي را بررسي كنيم . گوي برفي زماني كه در يك سطح برفي غلطانده شود بر حجم آن افزوده خواهد گرديد و در صورتي كه از حركت باز ايستد به مرور از حجم آن كاسته خواهد شد .
اين در حقيقت اصلي است كه اين استراتژي بر آن استوار گرديده . براي بسط اين روش در بازار سرمايه بايد مفروضاتي را در نظر گرفت ، كه بر اساس آن دو حد « ضرر» و« تجديد» به چشم مي خورد . «حد ضرر» در مد گوي برفي برابر 16% واحد و «حد تجديد» نيز برابر 20% خواهد بود .
اكنون و پس از تعيين حدود تصميم گيري اين مدل نوبت به عملكرد مقدماتي و مديريتي آن به شرح ذيل مي باشد كه سعي خواهيم نمود تا با ذكر يك تمثيل عددي به تشريح بيشتر آن بپردازيم .
1. كل سرمايه را به 10 واحد مساوي تقسيم مي كنيم
2. 7 واحد آنرا به 10 سهم مورد نظرتان به نسبت مساوي اختصاص دهيد . بدين ترتيب هر سهم 7% كل سرمايه را به خود اختصاص خواهد داد .
3. 3 واحد ديگر از سرمايه را بصورت نقد داشته باشيد
بدين ترتيب شما اقدام به تشكيل يك پرتفوي داده ايد و حال زمان مديريت آن بر مبناي استراتژي «گوي برفي» رسيده است .
فرض كنيد سرمايه ما برابر 100 ميليون ريال مي باشد در اين حالت لازم است تا مبلغ 30 ميليون ريال آنرا بصورت نقد و 70 ميليون ريال را به خريد 10 سهم اختصاص دهيد كه بدين ترتيب ارزش هر سهم خريداري شده برابر 7 ميليون ريال خواهد گرديد . حال زمان مراقبت از پرتفوي فرا رسيده است و در اين حالت لازم است تا مستمرا نسبت به تغيير قيمت اجزاي پرتفوي توجه كافي را مبذول داريد .
هر گاه هر يك از اجزاء پرتفوي شما موفق به كسب بازده 20 درصدي گرديد زمان آن فرا رسيده تا گوي پربازده را بزرگتر نماييم در اين حالت يك ششم از 3 واحدي را كه به صورت نقد نگهداشتيم را مجددا صرف خريد سهام شركت پر بازده خواهيم نمود .
حال بايد ديد كه سيگنال خروج از يك سهم چگونه صادر مي شود ؟ در مدل گوي برفي حد ضرر 16 درصد در نظر گرفته شده و شما بايد به محض اينكه يك سهم به سطح منفي 16 درصد رسيد و انتظار بهبود آن در زمان بسياركوتاه مدت نرود ، سريعا از آن خارج شد . موضوع را با يك مثال پي مي گيريم .
فرض اول - رشد يك سهم
بعد از گذشت 30 روز سهام شركت «الف» به عنوان يكي از گزينه هاي انتخابي ما با 20 درصد افزايش قيمت مواجه گرديده به نحوي كه ارزش روز آن برابر 8.4 ميليون ريال مي باشد و بدين ترتيب زمان بزرگتر نمودن اين گوي غلطان فرا رسيده است و بايد از محل وجه نقد موجود آنرا (5 ميليون ريال) به خريد مجدد سهام شركت «الف» اختصاص دهيم . كه در اين صورت ارزش روز الف در پرتفوي ما برابر 13.4 ميليون ريال خواهد گرديد .
فرض دوم – افت يك سهم
حال تصور كنيم شركت «ب» گزينه ديگري از مجموعه سهام ما مي باشد كه در عرض 15 روز 16 درصد از ارزش خود را از دست داده . بدين ترتيب ارزش روز آن برابر 5880000 ريال گرديده كه با توجه به حد ضرر تعيين شده زمان خروج از آن فرا رسيده .
بدين ترتيب پس از خروج از اين سهم موجودي نقد ما برابر 30.880.000 ريال و تعداد سهام درون پرتفوي ما نيز به 9 سهم تقليل يافت و بر اين اساس لازم است تا به دنبال سهام جايگزيني براي «ب» ي بود كه از مجموعه پرتفوي ما خارج گرديده
فرض سوم – ركود طولاني مدت
«پ» سهم ديگر پرتفوي ما است كه اين سهم پس از گذشت 3 ماه در يك دامنه نوساني محدود در حال حركت مي باشد كه اين دامنه نوسان بسيار كمتر از حد تجديد و ضرر تعيين شده مدل گوي برفي مي باشد و به نظر مي رسد كه جايگزيني آن با يك سهم پر بازده خواهد توانست مجموعه بازده پرتفوي را افزايش دهد بدين ترتيب منطقي خواهد بود تا با جايگزيني « پ» با يك سهم پر بازده ديگر بتواند هزينه فرصتي ما را در بازار سرمايه به حداقل تقليل دهد .
در پايان نكته اي كه شايد ذكر آن داراي اهميت باشد اين است كه :
مدل گوي برفي يك استراتژي كوتاه تا ميان مدت و تنها يك چارچوب مديريت پرتفوي مي باشد كه اگرچه مي توان مفروضات اوليه آنرا با جو عمومي بازار و يا سطح ريسك پذيري هر فرد تغيير داد اما بايد به خاطر داشت كه به عنوان يك استراتژي ، انضباط شرط اساسي آن مي باشد .
کارگزاران عامل اصلی
نقايص ما فقط با قانون جديد بازار اوراق بهادار حل نميشود، بلكه بايد ساختار بورس اصلاح شود.
محمدعلي شهدايي ـ كارشناس بازار سرمايه ـ در گفتوگو با خبرنگار بورس ايسنا، با بيان اين كه در بازار سرمايه ريسك ذاتي شركتها و ريسكهاي خارجي بر بازار تحميل ميشود، خاطرنشان كرد: اين ريسكها باعث شده كه سرمايهها امروز از بازار سرمايه خارج شوند و حجم معاملات 90 درصدي حقوقيها در بازار حكمفرما باشد.
وي با اشاره به اين كه در ريسك خارجي تك تك شركتها در به وجود آوردن آن نقشي ندارند ادامه داد: بالارفتن قيمت نفت و كاهش نرخ سود بانكي به ذاته، پارامتر بسيار مثبتي به حساب ميآيند، وقتي بازارهاي پولي نتواند انتظارات بازار را تامين كند در بازار سرمايه خود را متمركز ميكنند.
شهدايي بالارفتن هزينههايي را كه دولت قرار است در بودجه 85 هزينه كند را از جمله عوامل تاثيرگذار در بازار ذكر كرد و افزود: مجموعه عوامل همچون بالارفتن تورم، رشد نقدينگي تاثير مستقيمي بر بورس داشته پس در قدم اول به نظر ميرسد بازار 85 بايد مثبت باشد زيرا سه عامل تاثيرگذار محوري كه هر يك از آنها ميتواند بازار را به سمت مثبت شدن و رونق و بهبود حركت دهد به كار گرفته خواهد شد.
اين كارشناس بازار سرمايه با بيان اين كه بازار ما فاقد اين عوامل است، اظهار كرد: بازارهاي پولي و مالي با هم ارتباط بسيار تنگاتنگ دارند يعني سرمايهگذاران اصلي بازار سرمايه ما بانكها هستند. بانكها اهرمهاي اصلي بازار سرمايه را تشكيل ميدهند.
وي صنايع تاثيرگذار در بازار سرمايه را صنعت سيمان دانست و گفت: در چشمانداز 20 ساله سيمانيها مجاز هستند، سيمانشان را صادر كنند اگر هم سيمان با مشكل كمبود مواجه شد دولت موظف است كه اين كاستيها را تامين كند اما عملا در كش و قوسهايي كه به وجود آمد، در هيچ زمان اين قانون عملي نشد.
وي صنعت واسطهگري مالي را نيز يكي ديگر از صنايع تاثيرگذار در بازار سرمايه ذكر كرد و گفت: اين صنعت داراي پرتفوي منفي است و يكي از دغدغههايي كه امروز در جامعه حسابداري مطرح ميشود اين است كه اگر قرار باشد اين شركتها ذخيره كاهش ارزش سهامشان را بگيرند احتمال اين ميرود كه در آينده سود منفي داشته باشند، بنابراين يكي ديگر از صنايع معتبر ما هم كه ميتواند وظيفه محوري در بازار داشته باشد عملا خودش دچار مشكل است.
او به صنعت خودرو و اين كه بعد از يك رشد مقطعي مورد اقبال بازار قرار نگرفته اشاره كرد و ادامه داد: عملا ميبينيم كه اين صنعت نتوانسته تاثير مناسبي در بازار داشته باشد.
وي به صنعت ساختمان و اين كه انتظار ميرود صنعت ساختمان با رونق مواجه شود تاكيد كرد: به دليل ضعف سياستهاي كلان اقتصادي دولت، نتيجه اين شد كه ساختمانيها هم موفق عمل نكردند و نتوانستند انتظارات مناسب را در بازار ايجاد كنند با تمام اين عوامل بايد پرسيد كه با وجود اين موارد زمينه براي رشد در بازار ميتواند وجود داشته باشد يا خير؟
شهدايي در ادامه با اشاره به اين كه در حال حاضر تمام كارشناسان دولتي معتقدند بازار با وجود اجراي قانون بازار اوراق بهادار در سال جديد بهتر خواهد شد بيان كرد: تصور اين كه مشكلات ذاتي بازار با اجراي قانون قابل حل است عملا تصور خيلي منطقي نيست زيرا ما بارها و بارها قانون تصويب كرديم اما عملا بازده مناسبي را از آن نگرفتيم.
اين كارشناس بازار سرمايه در ادامه افزود: حتي قانون بازار اوراق بهاداري كه روي آن سرمايهگذاري شده و انتظار ميرود كه بتواند در آينده اقتصادي كشور تاثيرگذار باشد عملا شايد گمراه كننده باشد زيرا ما داراي قوانين خوبي بوديم اما تاثيرگذار نبودند.
او يكي از عواملي كه باعث فراري دادن سرمايهگذاران از بازار شده را نقش نامناسب كارگزاريها قلمداد كرد و گفت: امروز در قانون جديد باز هم تاثيرگذارترين نقش براي كارگزاران در نظر گرفته شده يعني ما همان قانون قديم را با روكش جديد به مردم عرضه ميكنيم بدون اين كه قرار باشد متوليهاي آن تغيير كند.
شهدايي در ادامه گفت: براي دورهاي كه پيش رو داريم نميتوان گفت بازار خيلي پررونقي خواهد بود زيرا ضعفها همچنان باقي است. 50 ميليون دلاري كه قرار است يك لبناني وارد بازار سرمايه كند هيچ تاثيري در بازار نخواهد داشت، زماني بازار ما دوباره به رونق خودش بازميگردد كه انگيزه كافي بين تك تك سهامداران ايجاد شود.
اين كارشناس بازار سرمايه امنيت سرمايهگذاري را مطرح كرد و گفت: بزرگترين عاملي كه ميتواند در بازار سرمايه موثر باشد تنها امنيت سرمايهگذاري است، زيرا با اين وجود پول از كشور خارج نميشود. سالمترين وضعيتي كه براي يك جامعه متعادل در راستاي هدايت نقدينگي ميتواند وجود داشته باشد بازار سرمايه است اما نميدانيم چرا كسي نميخواهد و يا نميداند بازار سرمايه چتر حمايتي است كه ميتواند براي ما امنيت به دنبال داشته باشد.
وي به سرمايهگذاري حدود سه ميليارد دلاري مردم در خريد تلفن همراه اشاره كرد و گفت: با اين وجود ميتوان نتيجه گرفت كه پول در بازار است. اگر ما امروز امنيت سرمايهگذاري را در بين مردم ايجاد نكنيم بايد مطمئن باشيم كه به جايي ميرسيم كه اين سرمايهها خارج ميشود.
شهدايي با بيان اين كه دولت بايد سياستهاي خود را در مقابل بازار سرمايه شفاف و روشن اعلام كند گفت: گامهايي كه قرار است دولت براي رسيدن به حمايت از بازار سرمايه بردارد بايد به طور شفاف اعلام شود.
او ادامه داد: اگر قانون بازار سرمايهاي تصويب شود در حالي كه قانون تجارت براي 40 سال قبل باشد اين درست نيست، بلكه بايد برنامهها به صورت شفاف مطرح شود نقايض ما فقط با قانون بازار سرمايه حل نميشود. ساختار بورس بايد اصلاح شود در غير اين صورت روند گذشته همچنان تكرار خواهد شد مگر اين كه زمينههاي تاثيرگذار به يك نقطه تعامل برسد.
به گفته وي بازارهاي منفي هم امكان كسب سود دارد براي كسب سود بايد مقداري مسلحتر و با دانش فني وارد شويم.
http://www.isna.ir/Main/NewsView.aspx?ID=News-693225
چرا نبايد بدبين بود- به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد
عوامل بازدارنده
بهروز شهدايي تحليلگر بازار سرمايه درباره چشمانداز اين بازار در سال85 گفت: اگر نگاهي به عوامل بازدارنده بازار در سالهاي 83 و 84 بياندازيم به راحتي در مييابيم كه با حذف اين عوامل، بازار رشد خود را از سر ميگيرد. در راس اين عوامل ميتوان از بحث انرژي هستهاي كه دليل ايجاد ناامني در بازار است، ياد كرد.همچنين سياستهاي اقتصادي دولت و كمتوجهي آن به بازار سرمايه به رغم وعدههاي داده شده از ديگر عوامل ركود بازار سرمايه محسوب ميشود.
وي افزود: دولت گذشته در يك مقطع زماني، بحث خصوصيسازي را مورد توجه قرار داد و از محل آن رديف درآمدي در بودجه دولت منظور كرد. اما در دولت جديد اين روند برعكس شد و با حذف درآمد خصوصيسازي از بودجه دولت، بازار از امكان جذب شركتهاي جديد محروم شد و در عوض با واگذاري سهام عدالت و ايجاد تشكيلاتي براي واگذاري و مديريت آن در عمل دولت بزرگتر خواهد شد.
دولت فربه
شهدايي ادامه داد: در سال57 جمعيت كشور 36ميليون نفر و مجموعه دولت 500هزار نفر بود و امروز جمعيت كشور به 70ميليون نفر و مجموعه دولت به 5/2ميليون نفر رسيده است، در حالي كه قرار بود دولت كوچك شود و شركتهاي زيانده دولتي به سوددهي برسند يا حذف شوند.
وي سپس گفت: در تاريخ چهاردهم فروردينماه جاري، 97درصد معاملات بازار توسط حقوقيها انجام شد كه اين موضوع نشان ميدهد، سهامداران دولتي و شبهدولتي خود فروشنده و خريدارند و تعداد سه ميليون سهامدار حقيقي در عمل كاري انجام نميدهند .
نرخ بهره و تورم
شهدايي يكي ديگر از عوامل موثر بر بازار سرمايه را بانكها دانست و گفت: در همه كشورها يكي از زمينههاي رشد اقتصاد، تقويت بازارهاي پولي است.
بانكها در ايران سهم بزرگي در بازار سرمايه دارند، بنابراين هنگامي كه نرخ بهرههاي آنها كاهش يابد، زمينه رشد ندارند و متضرر ميشوند.در كليه كشورها نرخ بهره بانكي بالاتر از نرخ تورم است. در سالهاي قبل نرخ تورم در ايران حدود 20درصد بوده اما يكباره در سهماه آخر سال84، نرخ تورم به 15درصد رسيد و قرار است نرخ بهره بانكها نيز به 14درصد برسد.وي افزود: طرحها و بودجههاي دولت براي شارژ كردن، رشد قيمت نفت و افزايش هزينههاي جاري منجر به تزريق نقدينگي ميشود و بايد دانست كه يكي از پارامترهاي موثر بر تورم، رشد نقدينگي است، در اين صورت چگونه ممكن است سال آينده تورم به 12درصد برسد.
شركتهاي سرمايهگذاري و صنايع پيشرو
شهدايي وضعيت شركتهاي سرمايهگذاري در بورس را يكي ديگر از عوامل موثر بر ركود بازار دانست و گفت: سرمايهگذاريها حجم عظيمي از بازار را تشكيل ميدهند و درآمد آنها از محل خريد و فروش سهام تامين ميشود اما در شرايط فعلي، از اقبال خوبي برخوردار نيستند و شاخصهاي مالي عكسالعمل خوبي نشان نميدهند.وي در مورد صنايع پيشرو گفت: صنعت سيمان يكي از پرطرفدارترين صنايع در بازار است.
در چشمانداز برنامه بيستساله عنوان شد كه صادرات سيمان آزاد است و در صورت نياز داخلي به اين محصول، دولت سيمان را بايد وارد كند اما در عمل اين قول اجرا نشد و در حال حاضر شركتهاي سيماني در موقعيت نامناسبي قرار دارند به گونهاي كه ارزش روز يك شركت سيماني اماراتي برابر با كل ارزش صنعت سيمان ما است.همچنين صنعت خودرو كه با حمايتهاي ويژه دولت رشد انتزاعي كرده و به يك صنعت گلخانهاي مبدل شده است، سهام آن امروز به كف قيمت رسيده است.
بايدها و نبايدها
وي سپس گفت: با اين اوصاف مسلم است كه بازار با اقبال چنداني روبهرو نخواهد شد در صورتي كه در همه جاي دنيا، بازار سرمايه شاخصه اقتصاد كشور است.بورس ما 17درصد GDP را پوشش ميدهد و از پتانسيلهاي خوبي برخوردار است، اما اگر بخواهيم از موقعيتها استفاده كنيم دولت بايد سياستهاي اقتصادي خود را مشخص كند، اگر قرار است مشكل مسكن را حل كند، دولت نميتواند از طريق تغيير بهره وام مسكن و افزايش وام به اين هدف دست يابد، بلكه بايد پولهايي كه در بازارهاي طلا، ارز و فاركس در جريان هستند به كمك بيايند.
اين سرمايهها به امنيت سرمايهگذاري نياز دارند و در كشوري كه 70درصد اقتصاد آن دولتي است، دولت بايد آغازكننده باشد تا مردم دوباره به بازار سرمايه روي آورند.شهدايي افزود: در حال حاضر ميلياردها دلار سرمايه ايرانيان در كشورهاي حوزه خليجفارس در جريان است كه بايد به كشور برگردد.اگر بورس ما نتواند 70درصد مشكل مردم را حل كند فلسفه وجودي آن زير سوال ميرود.
وي در پايان گفت: عوامل ياد شده، در مجموع سيگنالهاي مناسبي براي بازار نيست، اما بايد دانست كه بازار در منفيترين حالت خود براي سود، فرصت دارد اما لازمه آن تجهيز شدن افراد به اطلاعات و تخصص است و در اين بازار كساني برندهاند كه انتخابهاي خود را با چشم باز انجام دهند، البته بورس نيز بايد از طريق شفافسازي اطلاعات، زمينه را فراهم كند.http://www.donya-e-eqtesad.com/85-01-17/master0117.htm
بيمار دچار مرگ مغزي شده
خوب وقتي گزارش معاملات 14/01/1385 رو امروز 15/01/1385 ديدم(ماشاالله به اين اطلاع رساني سريع) يه كم كه چه عرض كنم يه دنيا مضطرب شدم و واقعا نمي دونم چي بگم !؟
تو بازار ديروز 96.64%حجم معاملات رو حقوقي ها و تنها 3.36% رو حقيقي هاي بازار به خودشون اختصاص دادند و اگر به خريد ها و فروشهاي حقيقي و حقوقي ها هم نگاهي داشته باشيم به تعبيري ميشه گفت كه تو اين بورسي كه نزديك به 20% توليد ناخالص داخلي رو به خودش اختصاص داده دولتي ها و شبه دولتي ها خودشون خريدن و خودشون هم فروختن و سهامداران هم ماشاالله ماشاالله گفتن تازه اينها فقط بحث حجمه وقتي روي ارزش بريم وضعيت بدتر ميشه به نحوي كه
نودو هشضت درصد ارزش معاملات مربوط به حقوقي ها و كمتر از 2 درصد هم مال 3ميليون سهامدار بود
آدم ياد آدمهاي مرگ مغزي مي افته حداقل اينجور مواقع افراد خير و انساندوست قلب رو به يكي كليه رو به يكي چه ميدونم مرده رو از هرچيز اضافه تخليه ميكنن حالا فكر نميكنيد بد نباشه تا اين بيمار مرگ مغزي رو هم اينجوري كنيم هيچي اش كه بدرد نخوره حداقل ساختمونش كه بدرد اسكان بي خانمانها كه مي خوره ؟
چيه بدرد اون هم نمي خوره !؟؟؟؟؟
پس واقعا اين بورس گل و گلاب بدرد كي ميخوره ؟
ولش كنيد يه مقدار اعصابم بهم ريخته و اينها رو نوشتم تا يه كمي سبك بشم واصه همين تو سايت خودم ننوشتم و تنها تو وبلاگ اونها رو آوردم چون اينجا خواننده اش كمتره