راه بقا دربورس

در این سایت با نگاهی بنیادی به بازار سرمایه ایران به بررسی مباحث پایه ای در کنار نمونه هایی عملی بررسی های فاندامنتالی شرکتهامی پردازیم ، اميدوارم كه دوستان بنده را از نظرات خودشان محروم نكنند

Saturday

کوچه 100 تومنی

مدتی بود که یوزر نیم و پسوردم رو گم کرده بودم و نمیتونستم وارد وبلاگ بشم اما بالاخره جوینده یابنده هست دیگه برای این مدت هم یه مطلب خارج از مدلهای مرسوم براتون مینویسم به اسم کوچه 100 تومنی امیدوارم که حتما نظرتون رو بدین

چند وقت قبل برای خرید آذوقه و مایحتاج به یکی از فروشگاههای زنجیره ای تهران رفته بودم داشتیم تو فروشگاه قدم میزدیم و مشغول چپاول قفسه ها بودیم که همراهم زنگ زد پشت خط یکی از دوستان بود که در مورد سهام یکی از شرکتهای پتروشیمی سوالاتی داشت ما هم چند دقیقه ای در موردش صحبت کردیم و ختم کلام رسیدیم به اونجا که به خاطر آزاد سازی نرخ و اینکه قراره مواد اولیه هم بر اساس قیمت FOB خلیج فارس بهشون داده بشه یه جورایی تو ابهام به سر میبرن !؟ بعد یه سری به «رویی ها» زدیم و آخر کلام اطلاعیه هاشون رو پر از ابهام دیدیم !؟ گفت لیزینگ و صنعت بانکداری .... که بازهم رسیدیم به بحث شیرین نرخ بهره و بازهم آخر خط خوردیم به کلمه تکراری ابهام !؟ گفت قندو شکر . گفتم بابا امسال انقدر وارد کردن که ادامه این روند میتونه به ابهام در آینده این صنعت منجر بشه !؟ البته غریبه نیستین در مورد خودرو هم که طبق معمول مشکل نقدینگی شون و اینکه لیست یه تعداد از افراد حقیقی و حقوقی بدهکار به سیستم بانکی اعلام بشه که دیگه بهشون اعتبار ندن تازه سازمان محیط زیست هم بیکار نمونده و یه قبض جریمه 5 میلیارد تومنی هم برای یکی از خودرویی ها فرستاده که خوب اگه اینجوری بشه یه ابهام دیگه !؟ یه سراغی هم از تراکتور گرفتیم ختم کلام این بود که با این افزایش سرمایه وحشتناک و حجم بالای بدهی هاش و دولت هم که سوبسیدش رو ورداشته چی میشه !؟ سین سیمان رو که گفت ، فقط با سکوت من مواجه شد به گمانم بنده خدا خودش متوجه شد که سوالش خیلی هم به جا نبود و بی خیال شدو با کلی عذر خواهی گوشی رو قطع کرد . بعد از اون من خودم رفتم تو فکر و به یاد سوال خبر نگار یکی از روزنامه های اقتصادی افتادم که پرسیده بود : به نظر شما چرا وقتی نرخ بهره پایین می آد و نقدینگی هم داره رشد میکنه چرا این دو عامل موجب رونق بورس نشده ؟ اون روز جواب دادم به این خاطر که افت حجم معاملات در بازار سرمایه به سبب مسائل اقتصادی نبوده که حالا بخواد به سبب بهبود بعضی از پارامتر ها موانع مرتفع بشه و به نظر میرسه و .... و امروز بعد از اینکه این دوست خوبم گوشی رو قطع کرد گفتم ایا مجموعه این ابهامات میتونه دلیلی موجه برای افت معاملات باشه ؟ اگر اینطور باشه یعنی قبلا هیچ ابهام اطلاعاتی در بازار نبوده ؟ فکر کنم گرچه نتونیم همه مشکلات رو به گردن ابهام بندازیم ولی میتونیم حداقل یکی از چند دلیل رو گردن ابهام در اطلاعات و اخبار بندازیم .
ببینین یه تلفن بی موقع ما رو از خریدمون انداخت ! حالا رسیده بودیم به گیت فروشگاه و موقع حساب پس دادن بود و ما هم در انجام وظیفه کوتاهی نکردیم و تقریبا هم وزن رب و سس و یه مشت خرت و پرت دیگه اسکناس داده بودیم از فروشگاه خارج شدیم و اما تو دلم داشتم به کوچه صد تومنی فکر میکردم ....
حکایت این کوچه از این قراره که یه کوچه ای بود حوالی بازار که یه بابایی تو اون کوچه یه اسکناس 100 تومنی داشت و هر کسی که «10شاهی» میداد میتونست اون 100 تومنی رو ببینه . اهمیت این موضوع تا به اونجا رسید که اسم کوچه رو کوچه 100 تومنی گذاشته بودن .....
تو همین حین بچه کوچیکم گیر داد به اینکه من نو شابه میخوام من هم رفتم جلوی پیشخون و از فروشنده خواستم که یه نوشابه بده در حالی که داشتم نوشابه رو می دادم به بچه گفتم ببخشید چقدر تقدیم کنم ؟ فروشنده هم بعد از یه مقدار تعارف معمول گفت 300 تومن و .... رقم زیادی نبود اما نمیدونم چرا وقتی بعد از حکایت کوچه 100 تومنی متوجه شدم که میتونست پول زیادی باشه یه مقدار پکر شدم چون انگار همین دیروز بود که میرفتیم دم مغازه آقای سلیمانی و یه نوشابه میخوردیم و آخرش 5 قرون بهش میدادیم حالا شده 300 تومن یعنی حدود 600 برابر !!! راستی چرا قیمتها رشد پیدا میکنن ؟ بزارین یه مقدار در مورد این کاهش ارزش پول با استفاده از سازوکار خطی عرضه و تقاضا بپردازیم . سه حالت زیر را در نظر بگیرید
1. عرضه ثابت ، تقاضا رشد پیدا کند ، در نتیجه قیمت رشد خواهد کرد .
در این حالت گرچه قیمتها رشد میکنند اما مصرف کنندگان علی رغم این موضوع تمایل بیشتری برای خرید دارند . وضعیت تورمی یقینا و همیشه بد نیست و چه بسا بسیاری از دانشمندان علوم اقتصادی وجود سطحی کمتر از 5% را در یک جامعه به عنوان محرکی برای رشد تلقی میکنند اما زمانی مبدل به یک عنصر مخرب میشود که نگاهی به بحران سال 1929 تا 1932 داشته باشیم . در این مقطع زمانی بحران به حدی رسیده بود که در کشورآلمان سوزاندن مارک (پول رایج) به صرفه تر از ذغال سنگ (سوخت رایج ) بود و حقوق بگیران به محض آنکه حقوق خود را دریافت میکردند به فروشگاهها برای خرید هرآنچه ممکن بود هجوم می آوردند . به جرات میتوان گفت که در طول تاریخ بشر چنین بحرانی بی سابقه بود .
خانم لورا بولیو برای تشریح ساده ای از تورم اینگونه به تشریح موضوع می پردازد که :
« تورم وضعیتی است که درآن غنی ، پول دار تر و ضعیف فقیر تر می شود »

2. عرضه و تقاضا متناسب با یکدیگر رشد کنند ، در نتیجه قیمت ثابت خواهد بود .
ثبات اقتصادی گرچه امری مطلوب به نظر میرسد اما نمیتوان آنرا (حداقل در راستای بحث امروز) جز در کتب و مقالات اقتصادی در جایی یافت و شاید ثبات یافته ترین موقعیت ارزش پولی را بتوانیم در اقتصاد سوسیالیستی (شوروی سابق) جستجو کنیم چرا که در اینچنین اقتصاد بسته ای کلیه عوامل تولید و منابع پولی صرفا در اختیار دولت بود و تقریبا نرخ تورم کمی بیشتر از صفر بود اما دیدیم که این اقتصاد بسته چگونه پس از فروپاشی شوروی سابق به چه بحران عظیمی مبدل شد .
اجازه میخوام تا یه خاطره ای در خور تامل رو براتون بگم : فکر کنم حدود سالهای 73 بود که سفری به کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق داشتم اما نکته ای که برای من بسیار در خور توجه بود این بود که بعد گذشت چند سال از فروپاشی نظام سوسیالیستی در این کشور حقوق یه معلم (در مقایسه با دلارامریکا) تنها 4 دلار بود و این در حالی بود که یه نون فرانسوی حدود 75 سنت بود به عبارتی با حقوق یک ماه معلم فقط میشد کمی بیشتر 5 نان فرانسوی خرید .

3. عرضه ، رشد کند و تقاضا ثابت باشد که در نتیجه قیمت با کاهش همراه خواهد گردید .
در این وضعیت گرچه قیمتها پایین و پایینتر می آیند اما کسی حاضر به خرید نیست و در چنین وضعیتی تولید مطلوبیت خود را از دست خواهد داد و وجه نقد مطلوبیت بیشتری خواهد داشت و حرکت جامعه به سوی یک سیر قهقرایی خواهد بود .

حالا اجازه بدید که درهرسه حالت نقش وسیله پرداخت رو پررنگ تر کنیم . وسیله پرداخت میتونه در کنار عرضه و تقاضا کالا وارد سازوکار ارزشگذاری بشه که این وسیله پرداخت همون پول رایج یک کشور است ودرنظر بگیرید که وسیله پرداخت قدرت خودش رو از دست بده در نتیجه باید برای بدست آوردن همون محصول وجه بیشتری رو پرداخت کنیم (نوشابه قدیم و جدید) در این حالت میگوییم که پول ضعیف شده . به عبارتی اگر پولی به جامعه تزریق شود که به ازای آن کالا یا خدمات وجود نداشته باشد در نتیجه جامعه با پول بیشتری جهت خرید یک حد ثابت از کالا و خدمات مواجه خواهد شد و این منجر به کاهش ارزش پول در یک جامعه میشه پس شاید بتونیم یکی از دلایل عمده کاهش ارزش پول رو توی کشور ناشی از چاپ پول و عدم رشد متوازن کالا و خدمات بزاریم .
فکرکنم حالا متوجه این موضوع شده باشیم که چرا در اخبار مربوط به تجارت بین الملل بعضا میشنویم که ، امریکا واروپا با استفاده از اهرمهای سیاسی خواستار این هستند که دولت چین بصورت تصنعی «یوآن» (واحد پول چین) روضعیف نکنه . بزارین با یه مثال عددی یه مقدار بیشتر در خصوص این موضوع توضیح بدیم :
فرض میکنیم که ارزش هر دلار برابر 100 یوآن باشه و قیمت مثلا یک کالای چینی هم برابر 100 یوآن باشه در این صورت یک تاجر امریکایی برای خرید این کالا تنها 1 دلار پرداخت میکنه . حالا فرض کنیم که دولت چین به صورت مصنوعی ارزش هر دلار رو به مرز 50 یوان قرار بده در این حالت تاجر امریکایی در ازای یک دلار قادر به خرید دو واحد از همین کالا خواهد بود . این کار دارای مزایای عمده ای هست که از آنجمله میتوان به مزیت صرفه در حجم ، رشد اقتصادی ، کاهش نرخ بیکاری ، جذب سرمایه گذاری های خارجی و بسیاری دیگر از مزایایی از این دست اشاره نماییم ، صد البته این موضوع تبعات منفی نیز به همراه خواهد داشت که میتوان به صرف منابع مالی توسط دولتها اشاره نمود . پس این نکته مهم را حتما به خاطر بسپاریم که ابزارهای پولی یکی از قدرتمند ترین ابزارهای موجود در اختیار دولتها است که میتواند همچون تیغی دولبه در دست اینان باشد .

گذشته از اینکه یه شیشه نوشابه ما رو از کجا به کجا آورد ، اما خداییش چه حالی میده اگر میتونستیم با پول تو جیبی امروزمون 100 سال به عقب برگردیم و هرچی میشد میخریدیم و..... امروزکلی پولدار بودیم . ولی حیف که 100 تومنی امروزمون رو 100 سال قبل قبول نمیکردن .... !؟ اما باور کنید که شاید 100 سال بعد یکی داستان قیمتهای امروز روبا پول توجیبی اش مقایسه کنه . پس برای سرمایه گذاری موثر و عاقلانه هر لحظه نسبت به لحظه قبل فرصتی است که از دست رفته است .

0 Comments:

Post a Comment

<< Home